جزوه های درسی
جزوه های درسی

جزوه های درسی

ایده های برتر بازاریابی

1.ایده بازاریابی خود را بامزه کنید

بامزه کردن هر چیزی باعث می شود که مردم در مورد آن به دیگران اطلاع دهند و در مورد آن صحبت کنند. این ایده اساس بازاریابی ویروسی است که پیام به صورت دهان به دهان بین مردم منتقل می شود و بیشتر از هر نوع کمپین بازاریابی دیگری کارایی دارد. شوخی و بامزگی نه تنها در لحظه برای مردم جذاب است بلکه اگر به گونه ای باشد که مردم در مورد آن به دوستان و خانواده خود خبر دهند موجب افزایش ارزش برند می شود و آگاهی مردم را از ماهیت برند شما بیشتر می کند..... ادامه

2.تصمیم گیران را به سراغ هم بفرستید

شاید عنوان این ایده کمی گنگ به نظر برسد، ولی برای آن دسته از بازاریابانی که مشتریان آنها کسب وکارهای بزرگ هستند این ایده واضح خواهد بود. در بازاریابی B2B معمولا شرکتی که نقش مشتری را بازی می کند فرایند خرید پیچیده و بروکراتیکی را طی می کند......ادامه

3.محصولاتتان را رایگان بدهید

شاید دیوانگی به نظر برسد ولی در بعضی مواقع تنها راه نفوذ یک محصول در بازار است. در مواقعی که یک محصول خیلی جدید و انقلابی است معمولا افراد کمی دوست دارند که آن را امتحان کنند در نتیجه انتظار پرداخت پول از طرف مردم نوعی مانع محسوب می شود. در یعضی مواقع هم تنها راه زنده ماندن در بازار همین است به خصوص در مورد کالاهایی که مشتریان به طور مداوم خرید خواهند کرد، دادن محصول رایگانی که در آنها ایجاد وابستگی کند یک روش بازاریابی خوب محسوب می شود......ادامه

ده توصیه برای توسعه کسب و کار اینترنتی


پیش بینی های تجاری نشان دهنده یک انفجار در عالم تجارت الکترونیک است، که نشان می دهد هم اکنون زمان مناسبی برای توسعه کسب و کار اینترنتی است. تعداد بی شماری تاکتیک برای تغذیه یک کسب و کار اینترنتی وجود دارد. اگر تازه شروع کرده اید امروز زمان آن است که از حضور تمام عوامل لازم برای موفقیت در این کار مطمئن شوید. بیایید 10 قدم حیاتی در این زمینه را مرور کنیم.... ادامه

8 اشتباه در رسانه‌های اجتماعی که برند شما را نابود می‌کند

رسانه‌های اجتماعی دارای پتانسیل بسیار زیادی برای کسب‌وکار شما هستند، اما هنگامی که به درستی از آن استفاده نکنید ممکن است آسیب زیادی به برند شما بزند. در این‌جا هشت اشتباه بازاریابی رسانه‌های اجتماعی آورده شده است که باید از هزینه روی آن‌ها اجتناب کنید..... ادامه

 


فایل صوتی جلسه آخر رفتار سازمانی

با تشکر از خانم خزایی که این فایل رو در اختیار ما قرار داد



دانلود فایل صوتی جلسه آخر رفتار سازمانی

گام‌هایی در جهت پشتیبانی از مشتریان


یکی از ارکان موفقیت هر سازمان، ارائه خدمات مناسب به مشتریان است؛ بنابراین صاحبان کسب‌وکار همواره در تلاش هستند تا نحوه ارائه خدمات را بهبود بخشند و ارتقا دهند. بنابراین وجود سیستمی که هدف آن حمایت از مشتری باشد برای سازمانی موفق، ضروری به نظر می‌رسد. در این مقاله به چگونگی خلق پایه‌های این سیستم می‌پردازیم:
1. استخدام افراد زبده
کارمندان در هر بخش از سازمان، سرمایه بسیار مهمی به‌شمار می‌آیند؛ زیرا زمانی که صحبت از ارائه خدمات به مشتریان می‌شود، این افراد تعیین‌کننده سطح و نوع رابطه آن سازمان با مشتریان بوده که پایه هر کسب‌وکار موفقی هستند. در هر صورت، موفقیت در هر سازمانی تا حد زیادی به میزان شناخت بستگی دارد. مهم‌ترین عاملی که باید در استخدام اولیه کارمندانی که در بخش ارائه خدمات مشتریان فعالیت می‌کنند در نظر داشت این است که دیدگاه این افراد تا چه حد از لحاظ شخصی و حرفه‌ای با موسسان سازمان در یک راستا قرار می‌گیرد و هدف یکسانی را دنبال می‌کنند. 
آنها باید علاوه‌بر برقراری توازن بین قابلیت‌های فنی و توانایی ایجاد ارتباط صحیح با مردم به عنوان مدیر، وظیفه اساسی و سنگینی در برابر مشتریان ناراضی ایفا کنند.

2. تعادل بین ساختارهای سازمانی و انعطاف پذیری
مفیدترین برنامه برای ارائه خدمات به مشتریان برنامه‌ای است که بتواند بین ساختار‌ها و انعطاف‌پذیری سازمانی تعادل برقرار کند؛ به این معنا که برای رسیدگی به مشتری باید هم انتظارات و هم قالب کلی سیستم لحاظ شود، اما بهتر است به کارمندان فرصتی برای ارائه خلاقیت در تعاملات و ادامه پیشرفت سازمان نیز داده شود. نه تنها مشتریان با هم متفاوت هستند، بلکه در دنیای رقابتی که فناوری در حال تغییر است، لازم است به کارمندان آزادی لازم برای انجام عملکردهای متفاوت داده شود که با چنین دیدگاهی اطمینان حاصل می‌کنید که بخش ارائه خدمات به مشتریان با دیگر بخش‌های سازمان به‌طور کاملا یکپارچه عمل می‌کند.
اگر اصل اساسی در بخش پشتیبانی از مشتریان ارائه بهترین تجربه ممکن به مشتریان باشد، افرادی که در این بخش فعالیت می‌کنند به راحتی و در اسرع وقت باید به اطلاعات مربوط به‌کار خود دسترسی داشته باشند. برای مثال، گروه ارائه خدمات به مشتریان، در جلسات روزانه برنامه‌ریزی شرکت کنند تا بتوانند بهتر از عهده حل مسائل اختصاصی برآیند.

3. ایجاد خاطره‌ای خوش در ذهن مشتری
مشتریان نه‌تنها محصولات، بلکه تعاملات و رفتارها را نیز به خاطر می‌سپرند. بنابراین مهم است تا کارمندان ارائه خدمات به مشتریان، از نظر رفتاری مهربان باشند و حس شوخ‌طبعی و صبوری را که بسیار به یاد ماندنی و تاثیرگذار است، در دستور کار خود قرار دهند و سعی کنند برخورد مناسب و فوق‌العاده‌ای در آغاز و پایان مکالمات داشته باشند. ارتباط مشتریان با شما، تنها از طریق بخش ارائه خدمات مشتریان صورت نمی‌گیرد، بلکه گاهی اوقات، مشتری از طریق صفحه وب یا پروفایل لینکدین برای اولین بار شما را می‌بیند. تمام تلاش خود را کنید تا این بخش‌ها از شرکت، برای کاربر جذاب، دوستانه و حرفه‌ای باشند. پاسخ مشتریان را فورا بدهید و در صورت بروز هر گونه اشتباهی، مراتب عذر خواهی را سریع به عمل آورید. در غیر این صورت حداقل کاری که می‌توانید انجام دهید فروتنی و تواضع در قبال مشتریان خواهد بود.

4. مرکز توجه بودن 
مشتریان حتی بیشتر از روابط، داستان‌ها و تجربیات خود را به خاطر می‌سپارند. پس اگر فرصت دارید کار بسیار ویژه‌ای برای مشتریان انجام دهید، در این صورت تاثیرات فراموش نشدنی به جای خواهید گذاشت؛ به‌خصوص اگر این کار احساسات مشتری را برانگیزد. یک مثال جالب در این زمینه درباره واکنش فروشگاه موادغذایی به نام sainsbury در انگلستان به اعتراض یک دختر سه و نیم ساله به نام «لیلی» درباره نوعی نان به اسم
«tiger bread» بود که از نظر آن دختر کوچولو، این نوع نان بیشتر شبیه به پوست زرافه است تا ببر، بنابراین باید تغییری در نام صورت گیرد. مدیر بخش پشتیبانی، تاریخچه این نان ببری را برای دختر کوچولو توضیح داد؛ اما باز لیلی کاملا راضی نشد بنابراین پس از یکسری مکاتبات جالبی که بین مادر دختر و شرکت شکل گرفت در نهایت منجر به تغییر نام نان و شهرت چشمگیر این شرکت مواد غذایی شد. داستان‌هایی از این قبیل بسیار زیاد است که هر یک بیش از دیگری تاثیرگذار است. به گروه خود اختیار دهید تا به صورت خلاقانه و انسانی پاسخ مشتریان را دهند.

5. عملکردی فراتر از پشتیبانی از مشتری
مسلما پرسش‌های زیادی پس از آشنایی با محصولات و یا خرید آن، از سوی مشتریان مطرح خواهد شد. به جای اینکه پاسخ به مشتریان را صرفا خدمات پشتیبانی در نظر بگیریم، باید آن را سیستمی در جهت افزایش کامیابی مشتریان از خرید خود دانست. این قاعده که «هر فردی که از محصولات استفاده می‌کند باید احساس موفقیت کند» باید بر کل سازمان حاکم باشد. با این طرز فکر، موفقیت و کامیابی مشتری، موفقیت کسب‌وکار تلقی می‌شود. 

مترجم: هوتسا عسکری نسب
منبع: 
http://www.donya-e-eqtesad.com/news/845811


هفت دروازه‎ی ورود به بخش اشتیاق مغز خریداران


 

هفت دروازه‎ی ورود به بخش اشتیاق مغز خریداران
















در واقع مردم محصول نمی‎خرند، بلکه تنها شکلی تغییر یافته از هیجانها و احساسات خود را خرید می‌کنند. برای مثال آنها برای ارضای کودک درون خود، در خرد سالی سوار بر تاب و سرسره می‎شوند و در بزرگسالی محصول تاب و سرسره تبدیل به محصولی بلوغ یافته‎تر مثل شهربازی و سینما می‎شود. از این سبب دلایل چرایی خرید را باید در مغز انسانها و هیجانات درونی‎شان جست و جو کرد.

لذا اگر فروشنده‎ای بتواند ما را مجاب کند که در صورت خرید محصول او به یک شرایط احساسی مثبت دست خواهیم یافت، آن گاه است که رغبت به خرید را نشان داده و آن جنس را می‎خریم. در این یادداشت به هفت حوزه تمایلات و نیازهای انسانی اشاره می‌شود.

هفت حوزه‎ی تمایلات و نیازهای انسانی

اگر بخواهید به انسان مدرن امروزی چیزی بفروشید، باید ابتدا امیال و اشتیاقات آنها را بشناسید و تحت تاثیر قرار دهید. شما باید آنها را متقاعد کنید که محصولتان دست کم در یکی از موارد ذیل می‎تواند  نیازهایشان را برطرف کند:

 

1.      سلامتی و تندرستی

 

همواره از قدیم گفته اند که عقل سالم در بدن سالم است! کسی نیست که سلامتی و تندرستی را دوست نداشته باشد. همه‎ی ما انسانها به حفظ تندرستی خود بها می دهیم. مردم به تغذیه صحیح، زیبایی، استقامت، چابکی، تعادل، انرژی، نشاط، ورزش، و بسیاری چیزهای دیگر برای حفظ تندرستی نیازمندند. جالب آنکه آنها تمایل دارند بی‌ آنکه زحمتی متحملشان شود، به سرعت و به آسانی این نیازها تامین شود.

 

به مشتری بگویید که محصول شما چگونه به آنها احساس بهتری می‎دهد و آنها را تندرست و پر انرژی می‎سازد! نکته  ابتدا یقین پیدا کنید که محصولی که دارید واقعاً بتواند چنین کاری کند! اگر چنین نیست و این محصول نمی‎تواند برای مشتری ارزش خلق کند، آنگاه در فکر تولید و جایگزینی محصولی بهتر باشید.

 

2.      روابط و مناسبات

 

این حوزه شامل کلیه‎ی ارتباطات ما با همسر، بچه ها، همکاران، همسایگان، و ... می‎شود. امروزه هزاران محصول مبتنی بر همین نیاز فروخته می‎شود، چرا که میزان تقاضا در این حوزه بسیار بالاست. دلیل آن هم چیزی نیست جز آنکه انسان موجودی است اجتماعی. پس به شکل دقیق برای مشتری توضیح دهید که محصول شما چگونه می‎تواند موجب ایجاد روابط بهتر در زندگی شود.

 

بسیاری از محصولات آرایشی و بهداشتی در حال حاضر از چنین خط مشی بهره می‎برند، و وجود خود را ضرورتی برای برقراری ارتباطات پایدار و مناسب معرفی می‌کنند.

 

3.      اشتغال

 

برای اغلب مردم مسائل مادی و مرتبط با توانایی مالی‌شان ارتباط تنگاتنگی با وضعیت اشتغال آنها دارد. حال با این حساب بسته به محصولتان می‌توانید بر روی تاثیر خدمات یا محصولات خود بر موضوعاتی مثل شغلی بهتر، ترفیع، موفقیت شغلی، یا فرصت‎‎های جدید شغلی تاکید کنید.

 

4.      مادیات

 

هر کسی طیفی از نیازهای مادی دارد، و مردم قادرند تا این نیازها را حتی در رویای خود خلق کنند و در اندیشه‎ی دستیابی به آنها باشند. مسکن، پوشاک، خوراک، خودرو و وسایط نقلیه، کتاب، و خلاصه هر آنچه که در داشتن یک زندگی با کیفیت ضروری است از مادیات هستند. یک فروشنده‌ی کارکشته به خوبی و آسانی می‎تواند این اشتیاق را در ذهن مصرف کننده بیدار و تحریک کند.

 

5.      اتصال و ارتباط با عالم بالا

 

احساس تعلق، حسی ارضا کننده و بسیار خوشایند است. به طور کلی انسانها بدون یک احساس تعلق معنوی احساس تهی بودن و پوچی می‎کنند.

 

آنها سعی می‎کنند این احساس پوچی را گاه با لذات مادی پر کنند، اما این لذایذ زودگذر بوده و نمی‎تواند همواره آنها را راضی نگه دارد. اما ارتباطات معنوی درکی معنا دار از زندگی و هدفمند بودن به انسان می‌بخشد که می‎تواند همواره انسانها را رضایتمند حفظ کند.

 

به طبع محصولاتی که بر غنا بخشی ارتباط میان مصرف کننده و هستی تاکید دارند، به آسانی به فروش می‎روند.

 

6.      جامعه و ملت

 

ما انسانها موجوداتی اجتماعی هستیم، و ذاتاً میل داریم تا در جوامع و محیط‎های اجتماعی زندگی کنیم. تعداد بسیار اندکی از انسانها از سبک زندگی امثال رابینسون کروزو لذت می‎برند!

 

چنانچه شما محصولی دارید که بر این میل ذاتی بشر تاثیر دارد، مثل رویدادهای اجتماعی، روابط متعالی با همسایگان، صلح، تشریک مساعی،...

 

همانطور که تاکید شد انسانها احساس تعلق را دوست دارند، آنها پیوستن به گروه‌ها و باشگاهها، دسته‌ها، ... علاقمندند. شاید دلیل اصلی تشکیل باشگاه مشتریان و برگزاری دوره‌ای رویدادها و گردهماییهای مردمی توسط برخی برندها، همین نکته باشد.

 

یا برای مثال یک بیلبرد تبلیغاتی را در نظر بگیرید که خانواده‎ای را به تصویر کشیده (با خانه ای دنج و زیبا در پس زمینه) که از معاشرت با همسایگان خود نیز لذت می‎برند، چنین تبلیغاتی به خوبی احساسات افراد را در بر می‌انگیزد.

 

7.      رشد و بالندگی شخصی

 

شما تمایل دارید که چه کسی باشید، چه چیزهایی داشته باشید، و چه کارهایی انجام دهید؟ همگی ما انسانها میل زاید الوصفی به پیشرفت داریم. مردم اشتیاق بسیاری به رشد شخصی، کسب دانایی، و داشتن هدف در زندگی دارند.

 

انسانهایی که در زندگی اهداف، آمال و آرزو، و رسالت دارند، شادترین انسانها هستند. ما انسانها برای دستیابی به این مهم نیاز به مهارت داریم، کتابها، کلاسهای آموزشی،... همه و همه میانبری برای دستیابی به رشد شخصی هستند. گاهی اگر تنها به همین نیاز انسانها، یعنی نیاز به بالندگی و رشد، بیندیشید کافی است تا بتوانید محصولی متناسب طراحی و آن را به خوبی عرضه کنید.

 

نکته آخر: شاید  ساده‎ترین راه برای درک و شناخت نیاز دیگران این باشد که ابتدا خود و نیازهای درونی خود را بشناسید. به این فکر کنید که چه چیزهایی می‎تواند مایه‎ی رشد شما شود و دراین میان کدامیک ارزش پول خرج کردن را دارد.

 

منبع: سایت روزنشته های پرویز درگی

استفاده درست و نادرست از اصطلاحات زبانی در تبلیغات

اامثال و حکمستفاده از ضرب المثل ها و اصطلاحات زبان در تبلیغات اگر به درستی انجام شود می تواند به تاثیر گذاری پیام تبلیغ کمک کند و اگر به درستی انجام نشود می تواند موجب تمسخر برند و یا محصول شود.

این روزها دو تیزر تبلیغاتی از تلویزیون پخش می شود که از دو اصطلاح مختلف در آنها استفاده شده است. اما در یکی به نحو مؤثر و در دیگری به شیوه ای نادرست.

تبلیغ اول متعلق به شامپو بدن گلرنگ است. در این تبلیغ ابتدا با یادآوری شخصی بودن برخی از وسایل مانند حوله و مسواک این سؤال مطرح می شود که چرا از صابون بعنوان وسیله شخصی استفاده نمی شود و سپس با معرفی محصول تیزر با جمله وای به روزی که صابون کسی به تنت بخورد استفاده می کند. اصطلاح صابون کسی به تن دیگری خوردن کنایه از ضرر  و زیان دیدن از شخصی دیگر است و بیان این اصطلاح برای استفاده از صابون مشترک و خطراتی که این کار در انتقال بیماریهای پوستی ممکن است داشته باشد دارای توجیهی منطقی است و اصطلاح زبانی کاملا موثرو منطقی به کار گرفته شده است.

تبلیغ دوم متعلق به روغن هایلی است. در این تیزر میزبان برای میهمانان خود تعریف می کند که برای گرفتن وام به بانکی مراجعه کرده و متصدی بانک به وی گفته که شما که نانتان در روغن است وام میخواهید چه کار. میزبان هم با خنده به او جواب داده که از وقتی نانمان را در روغن هایلی می زنیم زندگیمان رونق گرفته است. تعجب می کنم که مدیر عامل و مدیر بازاریابی شرکت هایلی از سازنده تیزر نپرسیده اند که ربط استفاده از روغنی خاص با رونق گرفتن زندگی چیست؟  این چنین تبلیغاتی تنها باعث ریشخند برند می شود و بس.

منبع: www.modirepishro.com

برنامه ارائه سنتز

تاریخارائه دهندگان
8/18احمدی/اسماعیلی
8/19بختیاری/بردبار
8/25چهارپاشلو/خزایی
8/26خانی/هوشمند
9/2خرامان پور/صالح
9/3عبدچیری/عطاریان
9/9فضلی/فتی
9/10محمودی/مرادی
9/16همتیان/خادمیان
9/17یاری پور


بازاریابی کاغذی در برابر دیجیتالیسم


در سالهای اخیر نامه‌های کاغذی که یکی از قدیمی‌ترین و رایج‌ترین رسانه‌های بازاریابی است، به دلیل شکوفایی و انفجار فناوری در بخش رسانه‌های مجازی مثل اینترنت و بازاریابی بوسیله تلفن همراه دچار افول شده است.شرکت رویال میل (Royal Mail)، بزرگترین تامین‌کننده‌ی خدمات پست مستقیم در بریتانیا، در پژوهشی قصد داشت تا وجود یا عدم وجود تفاوت در میزان اثربخشی نامه‌های فیزیکی و نامه‌های مجازی را مورد ارزیابی قرار دهد.ممکن است پیام در هر دو رسانه (کاغذی و الکترونیک) یکسان باشد، اما به یقین فرایند کار در این دو رسانه متفاوت است. برای مثال نامه‌ی مستقیم را می‌توان در دستان خود لمس کرد. رویال میل برای انجام این پژوهش از موسسه‌ی نورومارکتینگ میلواردبراون خواست تا این تحقیق را برای آنها صورت دهد.

 

  رویکرد و روش کار موسسه‌ی میلوارد، استفاده از آخرین فناوری عصب‌شناسی و امواج مغزی برای ورود به دنیای درون و دسترسی به مغز مصرف‌کنندگان است. امواج مغزی شرکت‌کنندگان در این تحقیق توسط دانشمندان مرکز روان‌شناسی تجربی از طریق فرآیندی مشابه تکنیک‌های تصویربرداری بالینی MRI ثبت و دریافت شد.

 پژوهشگران  در این تحقیق، تصویری مشابه را دوبار و به دو شکل متفاوت برای شرکت‌کنندگان نمایش دادند؛ یک‌بار روی صفحه‌ی نمایش، یعنی به صورت یک تجربه‌ی آنلاین مجازی، و یک بار هم به صورت چاپ شده روی کاغذ، تا تجربه‌ای فیزیکی و امکان لمس را فراهم کرده باشند. اسکنرها سپس فعالیت‌های بخش‌های مختلف مغز مخاطبان را در حین تماشای این تصاویر ثبت کردند، تا به این صورت ارزیابی شود که رسانه‌های متفاوت بازاریابی چه تاثیری در واکنش‌های مغزی افراد برجای می‌گذارد.

 

پژوهشگران  در این تحقیق، تصویری مشابه را دوبار و به دو شکل متفاوت برای شرکت‌کنندگان نمایش دادند؛ یک‌بار روی صفحه‌ی نمایش، یعنی به صورت یک تجربه‌ی آنلاین مجازی، و یک بار هم به صورت چاپ شده روی کاغذ، تا تجربه‌ای فیزیکی و امکان لمس را فراهم کرده باشند. اسکنرها سپس فعالیت‌های بخش‌های مختلف مغز مخاطبان را در حین تماشای این تصاویر ثبت کردند، تا به این صورت ارزیابی شود که رسانه‌های متفاوت بازاریابی چه تاثیری در واکنش‌های مغزی افراد برجای می‌گذارد.

 

 نتایج به دست آمده که از طریق روش‌های پیچیده استخراج شدند، در کمال تعجب حاوی نکته‌ای ساده بودند:

 

  اشیاء فیزیکی قابل لمس مثل نامه‌ی مستقیم به نسبت اقلام مجازی‌، موجب تحریک هیجانی و احساسی بیشتری در مغز می‌شوند!

 

  این بدان معنا است که احتمال بیشتری وجود دارد که اشیاء ملموس در حافظه مخاطبان ثبت و جاودان شوند. لذا احتمال اینکه این قبیل اقلام قابل لمس موجب تداعی مثبت‌تر برند شوند نیز بیشتر است.

  

این یافته خبری خوش برای شرکتهایی است که در عصر دیجیتال همچنان از روشهای سنتی و کاغذی برای ترفیع کسب و کار خود بهره می‌برند. یافته‌های عصب‌شناسان حاکی از آن بود که نامه‌نگاری مستقیم، ابزار خوبی برای بازاریابان است، از طرفی اقلام تبلیغاتی کاغذی از نظر عاطفی رابطه‌ای قدرتمندتر با مخاطبان برقرار می‌سازند. از این رو با مشخص شدن جایگاه افول یافته‌ی رسانه‌های دیجیتال توسط عصب‌شناسان، رسانه‌های قدیمی هنوز از نفس نیافتاده‌اند و دارای قابلیتهای بسیاری هستند.

 

 نکته مهم نقش ارتباطات بازاریابی یکپارچه در عصر حاضر است. توصیه این است که تصور نکنیم یکی از این ابزارها می‌تواند به تنهایی کار تمام آنها را انجام دهد. همانطور که تصور جایگزینی کامل دیجیتال به جای کاغذ نمی‌تواند صحیح باشد، بهره‌گیری از دیجیتال در کنار اقلام فیزیکی ارتباطات و همچنین ارتباطات چهره به چهره و ... نیز ارزشمند هستند. پیشنهاد می‌کنم هر یک از این ابزارها و رسانه‌ها را در قالب یک سیستم یکپارچه هدفمند به کار گیریم و تلاش کنیم با تاثیرگذاری بر حواس پنج‌گانه مشتریان از عمق تاثیر بیشتری در روح و روان و قلب آنان برخوردار شویم، و با ارائه یک تجربه زنده از برند ایشان را علاقمند و سفیر برند در دنیای رقابت رو به گسترش بار بیاوریم، و از نعمات ارتباطات خود و مشتریان و سایر اعضای زنجیره ارزش‌آفرینی بهره‌مند شویم.

 

منبع : سایت روزنوشته های پرویز درگی

چگونه در شرایط نامساعد اقتصادی فروش کنیم


راجر دولی  کتاب ارزنده‎ی برین فلوئنس (BrainFluence) را تالیف کرده ‎است و حدود هزار یادداشت و جستار در حوزه‎ی نورومارکتینگ نشر کرده است، وی اعتقاد محکمی دارد که نورومارکتینگ می‎تواند نوش‌داروی شفا بخش اقتصاد در شرایط بغرنج کنونی باشد.

به اعتقاد وی، این روزها مردم کمی مقتصد شده‎اند و گرفتار عارضه‎ای به نام «درد خرید» شده‎اند. این عارضه اقتصادی بیشتر در مغز مشتریان پدیدار می‎شود، البته آسیب آن نه برای مشتری بلکه برای فروشندگان است چرا که موجب کاهش خرید توسط مصرف کنندگان می‎شود. به هر ترتیب نورومارکتینگ ترفندهایی برای برطرف کردن درد خرید دارد که در ذیل به آن پرداخته می‎شود:

1. چانه‌زنی آری یا خیر؟

 

مشتریان عاشق چانه زنی هستند، افراد مقتصد به ویژه قیمت‎های بالا را نمی‎پسندند. با این همه عامل قیمت و بازی با آن، شاید مهم‎ترین ابزار برای مقابله با آثار رکود اقتصادی و رکود فروش باشد. در یک موقعیت فروش مستقیم که می‎توان قیمت را دستکاری کرد، تخفیف می‎تواند به بستن معامله کمک شایان توجهی کند. البته ارائه‎ی تخفیف نیز آدابی دارد، و هر فروش نیز نباید تخفیف بخورد. اما کارشناسان نورومارکتینگ روش «تخفیف ذهنی» را به شما پیشنهاد می‎دهند، روشی که به وسیله آن حتی یک ریال هم از قیمت اصلی کاسته نمی‎شود!

 

در این روش تنها کافی است تا کمی صورت مسأله را در ارائه‎ی قیمت تغییر دهید. برای مثال اگر بر فرض هزینه‎ی اشتراک سالانه نهادی 120 هزار تومان باشد، می‎توان آن را به صورت تنها ماهی 10 هزار تومان، و یا فقط روزی 333 تومان مطرح کرد.

 

2. از تحریک مکرّر بخش اقتصادی مغز مشتریان بپرهیزید

 

راجر دولی برای توضیح این اصل، مثالی از یک رستوران دریایی را مطرح می‎کند. این رستوران با قیمت‌گذاری تک به تک اقلام و خوراکی‎ها موجب کاهش سودآوری خود شده بود.

 

علاوه بر این، قیمت گذاری‎های اصطلاحاً قطره چکانی موجب آزار بخش اقتصادی مغز مشتریان می‎شود و آن‎ها را سر در گم و نسبت به خرید دلسرد می‎کند. در عوض قیمت گذاری جامع و یا پکیجی راهکاری مناسب برای این کسب و کارها است. این رستوران با اجرای سیاست عرضه‎ی بسته‎های خوراکی و قیمت تجمیعی توانست بر مشکلات خود غلبه کند. البته این ترفند مناسب همه‎ی کسب و کارها نیست، برای مثال فروشگاه‎های زنجیره‎ای و خرده فروشی‌ها نمی‎توانند از قیمت گذاری سبدی بهره ببرند، چرا که طیف محصولات آنها موجب ضرورت یافتن قیمت گذاری تک به تک می‎شود.

 

3. بسته‌ای از محصولات را عرضه کنید و قیمت پکیج ارائه دهید

 

این مورد کمی شبیه به مورد دوم است. به گواه یکی از متخصصان نورواکونومی، جرج لاونشتاین، قیمت گذاری بسته‎ای و یا قیمت‌گذاری پکیجی موجب تسکین عارضه‎ی درد خرید می‎شود. او مثالی را نیز در این حوزه بیان می‎دارد، لاونشتاین به تجمیع و پکیج سازی قطعات و لوازم خودرو، مثل صندلی‌های با روکش چرم، موتور توربو، ... اشاره می‎کند، که در نهایت تمام این اقلام تجمیع و با عنوان یک بسته‎ی لوکس (خودرو) عرضه می‎شوند. حال فرض کنید که قرار بود اقلام این بسته به صورت جداگانه به فروش رود و نهایتاً توسط مشتری سر هم شود، در این صورت مشتری ناگزیر بود تا بر سر هر یک از قطعات ریز و درشت به تفکر و تصمیم‎گیری بپردازد و پیش خود حساب کند که آیا این قطعه ارزش این مقدار قیمت را دارد یا خیر.

 

4. نیازهای اساسی را شناسایی و بر حسب آن پیشنهاد دهید

 

میزان کارایی و خوش ساخت بودن و هم چنین قیمت مناسب از جمله نیازهای مشتریان معتقد کنونی است، لذا بهتر است پیام فروش شما مبتنی بر تامین چنین نیازهایی باشد و موارد حاشیه‎ای را درجات بعدی اهمیت قرار دهد.

 

5. مراقب ادبیات فروش خود باشید

 

 گاه جابجایی و جایگزینی واژگان می‎تواند به افزایش قابل توجه فروش منجر شود.به یاد بیاوریم ماجرای معروف بی‌خانمانی که با استفاده از ترفندی که یک استاد نورومارکتینگ (پاتریک رنوواز) به او آموخته بود پول زیادی بدست آورد. ماجرا از این قرار بود که چند سال پیش که یکی از نویسندگان و بنیانگذران SalesBrain مشغول رفتن به یک رستوران بود، که در همین حین یکی از همین افراد بی‌خانمان با پلاکاردی به سینه به او نزدیک میشود. روی این تکه کاغذ نوشته شده بود "به من بی‌نوا کمک کنید". در واقع این پیام اثر بخشی چندانی نداشت، و منحصر به فرد هم نبود. ولی پاتریک رنوواز با کسب اجازه از او این پیام را تغییر داد. وقتی 2 ساعت بعد پاتریک خواست تا رستوران را ترک کند، این فرد دوباره به او مراجعه کرد اما این بار با صورتی متبسم به نشانه تشکر و امتنان. او ظرف این مدت 70 دلار کاسب شده بود و شام خوبی هم خورده بود ، درصورتی که در حالت عادی تنها چند دلاری نصیبش می‌شد. پلاکارد جدید او این بود؛ «اگر شما گرسنه بودید چه؟» واین پیام در مغز قدیم رهگذران نفوذ می‌کرد. به علاوه پاتریک دو توصیه دیگر هم به رفیق جدید خود داشت، اول آنکه مناطقی را انتخاب کند که تعداد زیادی رستوران داشته باشد و بعد آنکه در دو نوبت 12 ظهر تا 2 بعداز ظهر ونیز 8 شب تا 10 شب که اغلب مردم غذای خود را خورده‌اند کارکند.»

 منبع : سایت روزنوشته های پرویز درگی